بازیگر کیست و بازیگری چیست؟
 
گروه تئاتر اندیشه شهرستان شوش
تشریح عملکرد گروه

 به قلم ـ عباس کرم الهی

بازیگر فردی است که برای ایفای نقش خاصی درفیلم انتخاب می شود بازیگر اززمانی وارد تئاتر یا سینما شد ،خاک صحنه و یا لوکیشن جلوی دوربین وی را جذب و بعبارتی نمک گیر کرده و به این راحتی حاضر به جدا شدن از آن نخواهد شد .
اما همین بازیگرشدن مقدمه ای دارد، روش و قانونی دارد و این نیست تا یک نفر یک بار روی صحنه رفت مدعی کارگردانی شود و خود را بالاتر و برتر از دیگران بداند . تنها خداوند یکتا است که کامل است او بی همتا و بی نظیر است و با ادای احترام خالصانه حتی پیشکسوتان تئاتر و سینما اگر از مطالعه به دور باشند ، چجند سالی از سن و صحنه ی تئاتر و سینما دور شوند باز نواقصی دارند ، هنر دریاست و هنرمند شناگر ، هنرمندی که برای رسیدن به هدفش دل را به دریا بزند می بایست هیچوقت از سن و صحنه دور نشوند ، بازیگر باشد ، به تماشای تئاترهای دیگر گروه ها برود ، در ورک شاپ ها حضوری مستمر داشته باشد ، برای رسیدن به هدفش هزینه کند و خلاصه سختی ها رو یکی پس از دیگری پشت سر بگذارد ، هنری را که به عنوان دریا توصیف کردم و هنرمند را شناگر ؛ ولی که این شناگر به دریا زد ساحل دریا ناپیداست ، باید در این دریا تا قدرت دارد شنا کند و این شناکردن با شنایی که در عرض یک رودخانه و یا استخر کاملا متفاوت است .
کسی که در استخر شنا می کند در واقع هنرمندی است که در شهر خود هنرنمایی می کند بدون این که آموزشی ببیند و یا مطالعه ای داشته باشد ، صرفا به صورت خودجوش و چون عشق و علاقه ای به تئاتر دارد وارد تئاتر می شود ، البته اگر کارگردانی که با چنین بازیگرانی کار می کند کوله باری از تجربه داشته باشد آن بازیگر  رشد و ترقی می کند و چنین کارگردانی با کمی صبر و شکیبایی می تواند همین بازیگر بی تجربه را به بازیگری تبدیل کند که همه ی انگشت های رقبا را به دهان ببرد ، اما همین بازیگر اگر به این روش به جایی رسید نباید دو چیز را فراموش کند یکی این که نمک نشناس نباشد و بداند که از کجا شروع کرده و اولین کارگردانش چه کسی بوده است و دوم این که هیچ وقت خود را برتر و بهتر از دیگران نداند چون نه معصوم است و نه کامل که اگر چنین ادعایی بکند نعوذبالله خود را در ردیف ائمه می داند و چنین فردی در هر پست و مقامی باشد و یا سرمایه ی کلانی داشته باشد از عرش به فرش سقوط می کند .
اما کسی که  به عنوان هنرمند از استخر شناکردن را به عرض رودخانه تغییر دهد ، در واقع گامی جلوتر گذاشته ، چند جشنواره را تجربه کرده ، با اساتید مختلفی آشنا شده و  با توجه به این که مطالعه و حضور در کلاس های آموزشی را نیز با خود یدک می کشد ، تا نمایشنامه ای را دست می گیرد ابتدا با سبک و شیوه ی اجرایی آن آشنا می شود ـ سپس با زبان و ادبیات نوشتاری آن آشنا می شود و در ادامه به موضوع آن پی می برد و خلاصه وقتی با سبک ها و شیوه های اجرایی آشنا شد ، وقتی که زوایای سن را شناخت وقتی که دانست فرق بین چپ مرکز و جلو راست چیست ـ وقتی که پی برد سه رخ جلو با نیمرخ چه تفاوتی با هم دارد ، وقتی که متوجه شد بر روی سن نمی تواند همانند زندگی به  دلخواه خود هر حرکتی را انجام دهد ، راه برود ، بنشیند ، بلند شود و یا میمیک صورت را که خود با تماشاگر بدون به کار بردن بیان می تواند ارتباط برقرار کند و خیلی موضوع ها و مواردی دیگر .... آنگاه می تواند تا حدودی پیشرفت را در فعالیت خود احساس کند و از همه مهم تر این که اشخاصی که دل نازک دارند و یا زودرنج هستند و با کوچکترین انتقاد سازنده قهر می کنند و یا اشکشان در می آید حق ندارند خود را بازیگر تئاتر یا سینما بدانند .
 
البته نقدکردن و نقد پذیری هم خود قوانین و شرایطی دارد که  به مرور زمان در تمرینات نمایش خوشبختی در ساعت شش بامداد به آن پرداخته می شود .
نکته ی بعدی این است که بازیگر نباید  ره صد ساله را یک شبه طی کند و بعد از  بازی در یکی دو نمایش مدعی کارگردانی و نمایشنامه نویسی شود  که اگر چنین باشد هم هتک حرمت به بزرگان شده و هم چنین افرادی چون فکر می کنند کسی نیست که قوانین و اصول بازیگری را به آنها گوش زد نماید کامل شده و می توانند خود را در جمع خاک صحنه خورده ها ببینند .
افتادگی آموز اگر طالب فیضی ـ هرگز نخورد آب زمینی که بلند است // برخی از بازیگران  در تمرینات به خود اجازه می دهند که در کار کارگردان دخالت کنند و این گونه بازیگران  اگر پخته باشند چنین اجازه ای را نباید به خود بدهند ـ در اینجا می خواهد به مثالی در بخش ورزش اشاره کنم . یک باشگاه مثلا در رشته ی فوتبال با یک مربی کنار می آیند و بازیکنان وقتی که متوجه می شوند فلان مربی  در فلان تیم فعالیت خود را آغاز کرده یا تمایل دارند برای یک سال هم که شده با فنون این مربی آشنا شوند که اگر باب میلشان بود و تشخیص دادند رشد و پیشرفتی دارند سال بعد هم باقی خواهند ماند ، عده ای هم چون از قبل شناخت روی مربی دارند از باشگاه قبلی جدا شده و به باشگاه جدیدی ملعق می شوند که مربی مورد نظرشان در آن باشگاه فعالیت خود را شروع کرده ؛ حال این مربی  در تمرینات ارنج 11 نفره ی خود را در تمرینات و بازی های دوستانه به مرور شناسایی می کند و با آن 11 نفر چنان کار می کند که چشم بسته در زمین همدیگر را ببینند ، به هم پاس بدهند و هر بازیکنی که در موقعیت گل زنی بهتری قرار دارد توپ را به وی بسپارند تا به تیم حریف گل بزند و بعد از به ثمر رساندن گل همه با هم شاد خواهند بود و وقتی هم گلی را دریافت کنند همه خود را در شکست سهیم می دانند ؛ در تئاتر هم تا حدودی به همین شیوه است ـ وقتی بازیگری از طرف یک کارگردان دعوت به همکاری می شود و آن بازیگر به دعوت لبیک گفت ؛  نباید مشروط کار کند و خود را تافته ی جدا بافته بداند و اگر بازیگر تازه کاری دعوت به همکاری شده بگوید اگر قرار است از فلان بازیگر استفاده شود من بازی نخواهم کرد و به شرطی بازی می کنم که از فلان بازیگر دعوت به همکاری شود ، آیا شما که مدعی چنین شرطی هستی ، این را به یاد داری زمانی که برای اولین بار دعوت به بازی در تئاتر توسط اولین کارگردانت شدی و کلا با الفبای تئاتر آشنا نبودی اگر یکی از بزرگان چنین حرفی را می زند و مستقیم یا غیر مستقیم به گوش شما می رسید از تئاتر  دور نمی شدی؟ هدف جذب است یا دفع ؟ بلکه چنین بازیگری باید به کارگردانش اعتماد کند تا به آنم بازیگر تازه کار فرصت فعالیت بدهد ؛ البته  هر کارگردان ایده آل و موفقی نباید تعارف را چاشنی کار خود قرار دهد ـ تا جایی که مقدور است به بازیگر تازه کار فرصت دهد ولی اگر نتوانست از عهده ی نقشی که به او داده اند بر آید از آن بازیگر در عوامل فنی البته با آموزش های مدنظر  استفاده کند مگر آن که آن بازیگر کلا به کار پشت صحنه علاقه ای نداشته باشد که در چنین شرایطی آن بازیگر باز دفع نمی شود بلکه به دفتر انجمن هنرهای نمایشی معرفی شده تا در کلاس های آموزشی تجربیات مورد نیاز را کسب نماید .
در زیر با تعریف بازیگری مطلب خود را در این بخش جمع بندی کرده و امیدوارم کسی از قلم من رنجیده خاطر نگردد و بلکه مورد مطرح شده را به عنوان یک آموزش و یا یک یادآوری بداند :
بازیگری چیست ؟
بازیگری درتعریف عینی یعنی حضور زنده ی بازیگربر صحنه .دراین جا "حضور" یعنی اشغال بخشی ازفضا توسط بدن؛ قید «زنده» یعنی آن حضور (بدن) با اندیشه و احساس توأم است ؛ و «صحنه» در این تعریف یعنی هر نوع فضای بازی . پس بازیگر در هر مکتبی مشق کرده باشد، با هر شیوه ای به نقش رسیده باشد ،نمایش اش هر سبک زیبا یی شناخی داشته باشد ،کارش از این سه جنبه داوری می شود : 1)جنبه بدنی (فیزیکی) یا تکنیکی ؛ 2)جنبه ذهنی یا اندیشه ای ؛3)جنبه حسی یا روحی
1 ـ جنبه بدنی یا تکنیکی در یک کلام یعنی چگونگی حضور بدنی بازیگر بر صحنه . این حضور گاه ساکن است (بازیگر درجا و بی حرکت ایستاده ،نشسته خوابیده ،یا ....) گاه متحرک: حرکت آن گاه درجاست (بازیگر در جا ،سر و دست وتنه و اعضای صورت اش حرکت‌ می دهد و با لوازم بازی اش کارمی کند و تغییر مکانی ندارد) گاه توأم با جابجایی (بازیگر در صحنه جابجا می شود و تغییر مکان دارد ،یعنی پایین و بالا یا چپ و راست می رود)؛‌ درهمه این احوال گاه با بیان همراه است و گاه بی صدا یا بی کلام است ؛ وسرانجام، گاه فردی است ،گاه جمعی . پس این جنبه مشتمل است بر همه آنچه تماشاگر از بازیگر می‌بیند و می شنود .
این دیده ها وشنیده ها زمانی برتماشاگر تأثیر میگذارند که باور شوند .ونخستین شرط باور شدن شان این است که دست کم راحت و روان انجام شوند .بازی راحت و روان در صورتی میسر است که بازیگر بر بدن و بیان خود شناخت وتسلط داشته باشد .بسیاری معتقدند که فقط این جنبه از کار بازیگری آموختنی است. جنبه‌ تکنیکی یا بدنی کار بازیگر یعنی جنبه مر بوط به شناخت وتسلط بازی گر بر بدن و بیان خود . شناخت و تسلط بربدن و بیان در بازیگری هریک بحث و فصلی مستقل ، مهم و مفصل است .
2 ـ در جنبه ذهنی یا اندیشه ای موضوع بررسی این است که بازیگر چگونه شخصیت نقش خود را از زوایای مختلف تجزیه و تحلیل می کند ـ به افکار او ،احساسات و عواطف او ، اعمال او رابطه ای که با نمایش ودیگر نقش های آن دارد پی می برد . این جنبه از کار بازیگر ، نمود بیرونی چندانی ندارد .حرکت و احساس تجلی بیرونی دارند ، اما اندیشه ؟ تماشاگر معمولا"به نحوه ی مواجهه ی بازیگر با این دسته از مسائل نقش کاری ندارد و در واقع فقط نتایج این جنبه را می بیند . اما شکی نیست که بازیگر اگر از این نظر ضعفی داشته باشد ،نمی تواند نقش را گویا ،دقیق و باورکردنی بنمایاند .
3 ـ جنبه احساسی یا روحی را بسیاری عالی ترین جنبه کار بازیگر می دانند و بر این باورند که این جنبه چندان آموزش دادنی نیست .
بنابراین باور،بیش تر بازیگران در جنبه های اول و دوم تبحر پیدا می کنند و از این مرحله فراتر نمی روند و در نهایت می شوند «بازیگر خوب» یا به تعبیری «تکنیکی» ،که گاهی تا مرتبه ی «ستاره شدن» نیز پیش می روند ،اما تا در جنبه ی احساسی یا روحی پرورده و استاد نشوند «بازیگر بزرگ» نمی شوند ـ بازی چنین بازیگرانی است که سالها در خاطر می ماند.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پنج شنبه 4 خرداد 1396برچسب:"ّبازیگری"تئاتر" گروه اندیشه"شوش", :: 20:20 ::  نويسنده : روابط عمومي گروه